پایگاه خبری تحلیلی هزارماسوله14:48 - 1392/02/17
علیرضا خمسه : در اتاق مدیریت آپارتمان کتابخانه راه انداخته ام

مصاحبه جام جم با علیرضاخمسه

هزارماسوله به نقل از جام جم علیرضاخمسه گفت یكی از مشكلات ما این است كه به جای كاشت محصول و داشت محصول، جشن برداشت محصول را می‌گیریم. این اتفاقی است كه در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها رخ می‌دهد.

در عرصه فرهنگی ما سینمای كمدی نداریم، ولی جشنواره كمدی برگزار می كنیم. یا در حالی جشنواره فیلم های كودك و نوجوان را برگزار می كنیم كه سینمای كودك و نوجوان نداریم.

این جشن ها و نمایشگاه ها همگی تمنای محصول است، وگرنه چرا باید در كشوری با جمعیت 75 میلیون نفر بالاترین تیراژ كتاب 3000 نسخه باشد؟ آیا این 3000 نسخه نمایشگاه و جشن می خواهد؟

من كتابی ترجمه كرده ام با نام «آموزش پانتومیم» كه تاكنون سه بار تجدید چاپ شده است. ولی اگر تیراژ هر سه بار را جمع كنید به 5000 نسخه نمی رسد.

همكاران من حداقل 4000 نفر هستند و اگر كتابم از سوی همكارانم خریداری می شد باید فروش چاپ اول آن 4000 نسخه می بود.

حال نمایشگاه كتابی كه ما داریم به چه معناست؟ عده ای از فرزندان ما كه باید كنكور دهند برای خرید كتاب های آزمون در نمایشگاه حاضر می شوند و كتابشان را می خرند. ما باید آرزو كنیم كه مثل قدیم ها جشن برداشت محصول واقعی داشته باشیم، واقعا كتاب داشته باشیم و واقعا فیلم و تئاتر داشته باشیم.

یكی از راه های حل این مشكل حركت آرام خانواده ها از طریق كتابخوانی است. من در خانه خودم چنین كاری را انجام داده ام. خودم كتاب می خوانم؛ برای دختر شش ساله ام، به درخواست خودش، هر شب باید من یا مادرش كتابی را بخوانیم و دختر هجده ساله ام دوبرابر من رمان خوانده است. من به اندازه خودم برای كتابخوانی خانواده ام تلاش كرده ام، ولی تاثیری بر همسایه ام ندارم و این را امتحان كرده ام. مثلا در اتاق مدیریت آپارتمان مان كتابخانه ای را برپا كردم تا هركس كه می خواهد كتابی را بردارد و بخواند و بعد هم سر جایش بگذارد تا دیگران هم از آن استفاده كنند. ولی راستش بعضی ها كتاب را بردند.

اكنون كه اینها را می گویم در یزد هستم و داشتم با فرهنگ دهه 40 از طریق كتاب مدیر مدرسه جلال آل احمد تجدید خاطره می كردم. كتاب را از ایستگاه مطالعه ای برداشته ام كه نهاد كتابخانه های عمومی كشور در فرودگاه راه اندازی كرده اند تا مردم در وقت بیكاری كتابی را بردارند و بخوانند و بعد هم سر جایش بگذارند.

باورتان می شود كه من دقت كردم و دیدم هیچ كس جز خودم سراغ این كتابخانه نرفت. در حالی كه دیگران یا بیكار نشسته بودند یا مشغول صحبت بودند.

علیرضا خمسه - بازیگر