همایش داستان کوتاه هورامی و درد دلی چند/ ابراهیم شمس

کد خبر: 81990|23:03 - 1392/08/10
نسخه چاپی
همایش داستان کوتاه هورامی و درد دلی چند/ ابراهیم شمس
همایش داستان کوتاه هورامی و درد دلی چند از ابراهیم شمس

به نام خدا

من قصد نداشتم بنویسم اما گویا این قصه سردراز دارد و صد البته این از محسنات کار ماست . دلیل نوشتنم این بود که این روزها قضیه همایش داستان کوتاه  به عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی تاریخ هورامان نقطه عطفی شد برای تثبیت نثر هورامی و روی این اصل دشمنانی پیدا کرد و این دشمنان حملاتی را آغاز نمودند تا نگذارند این نهال زیبا رشد کند و نشو و نما یابد و به درختی تنومند تبدیل گردد . اما فرزندان هورامان این اجازه را به آنان نخواهند داد و دیگر کار از کار گذشته و هر روز شاهد چندین گفتار و مقاله به زبان هورامی در وبلاگها وسایتهای هورامان هستیم.

 همیشه رسم زمانه اینطور بوده تا کسی آمد و خواست کاری برای جامعه انجام دهد از همه جانب به طرفش هجوم می آورند و برای به تحقق نرسیدن کار خوبش سنگ اندازی می کنند . من نه اهل سیاست هستم تا از جنبه سیاسی این قضیه را تحلیل کنم و نه اصولا به سیاست اعتقاد و علاقه ای دارم روی این اصل بسیار ساده شروع می کنم :

همه ما میدانیم تا چند سال پیش زبان هورامی علیرغم غنای آن بدلیل پرت شدن به گوشه فراموشی در حال اضمحلال بود و این را همه می گفتند و در خوشبینانه ترین حالت  برای فنای همیشگی آن 20 سال را در نظر گرفته بودند . آنهایی که واقعا به این موضوع پی برده بودند و می دیدند  در خانواده ها و در میان جوانان از آن لغتهای ناب هورامی خبری نیست و بیش از 60 تا 70 درصد سخنان ما تغییر کرده ، آنرا فاجعه ای دردناک  می دانستند.

عزیزان زبان مادری زبانی مقدس است همچون مادر . چون اولین کسی که به ما زبان آموخت مادرمان بود . زبان مادری زبان احساس است . حفظ زبان مادری از واجبات است . تمام قوانین وضع شده در جهان به زبان مادری احترام گذاشته اند و در بسیاری از کشورها از جمله کشور خودمان برای تعلیم و تدریس آن قوانینی وضع شده است .  این یک موضوع ؛ و دیگر اینکه اینجا هورامان است و زبان مردمش هورامی ! آن زبانی که قرنها زبان رسمی اداری مناطق کردستان بود . زبانی که شاعران فقط با آن می توانستند اشعارشان را بسرایند  حالا چی به سر این زبان آمده که قرار است دو دهه بیشتر از عمرش باقی نماند ؟ مطمئنا روی این سوال بسیار کار شده و برای یافتن پاسخش دهها مقاله تحقیقی نگاشته شده است .


گفته شده ابراهیم شمس یکی دو سالیست هدفمند برای جداسازی هورامان از کردستان وارد این میدان شده و به اغفال جوانان می پردازد. البته همانطور که در شروع مقاله ام عرض کردم اینها حرفهای سیاسیست و من الحمدلله از سیاست بیزار و از این اتهامات بری ام . حداقل آنهایی که سالهاست مرا می شناسند به این گفته ام آگاهند.

خدایا خودت شاهدی که نیت من برای خدمت به فرهنگ و ادب هورامان نیت پاک و بی غل وغشی است . نه نیازی به نام و شهرت دارم و نه چیزی دیگر . چون به این نتیجه رسیده ام که لذتی که در کار فرهنگی و خدمت فرهنگی هست با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست و قیمتی نمی توان برای آن تعیین کرد . اگر کسانی دیگر غیر از این فکر می کنند و الان دارند از مسائل فرهنگی سوء استفاده های مالی و سیاسی می کنند قطعا اینها نه عاشقند و نه دلسوز ؛ بلکه اینها می خواهند از این نمد برای خود کلاهی بسازند و با اطمینان می گویم اینها در آینده ای بسیار نزدیک برای همگان روشن خواهد شد .

همایش داستان کوتاه هورامی تبعات زیادی داشت یکی از تبعاتش این بود که خالص از ناخالص و سره از ناسره تشخیص داده شد. ماجراها پیش آمد و آن کسانی که این ماجراها را پیش آوردند کار را به جایی رساندند که هر کس بخواهد خدمت اینچنینی بکند خائن است .

من همیشه در رویارویی با مسائل ،  تجربیات خود را  یعنی آنچه را که برای خودم رخ داده مثال قرار داده ام . مثلا در بحث شغلی بنده سالها مصدر اموراتی بودم که مستقیما با مردم سر و کار داشت و خداوند قدرت و توانایی به من عطا کرده بود که بتوانم خدمتگزار خوبی باشم در جامعه ای که زندگی می کردم همه مرا دوست داشتند و احترام فوق العاده ای می گرفتند. (الحمدلله الان هم همینطور است) هیچگاه انتظار نداشتم حتی یک بدخواه داشته باشم . اما یک روز اتفاقی ناگوار برایم پیش آمد در یک بحران شخصی و خانوادگی قرار گرفتم دیدم خیلیها خوشحال شدند و دردسرهایی برایم درست کردند حتی قضیه را به محل کارم کشاندند و یک آدم بحران زده را تا توانستند تضعیف نمودند که اگر رحم خدا شامل حالم نمی شد چه بسا به نابودی من می انجامید . این نوع آدمها بسیار بدبخت و کم درون هستند و دوست ندارند آدمهای بزرگ و دریا دل در جامعه رشد کنند و یا سر در بیاورند . برایشان فرق نمی کند این آدمهای بزرگ دارند به انسانیت  خدمت می کنند و در پی پیشرفت و ترقی جامعه هستند . اینها فقط خود را می بینند . متاسفانه در هر قشری از این نوع آدمها وجود دارد و در جامعه هنری وفرهنگی بیشر از هر جای دیگر اینها خود را نمایان می سازند چون از یک آدم فرهنگی و هنرمند غیر از خوبی چیز دیگری متصور نیست.

یک همایش برگزار گردید تمام نویسندگان هورامان که تعدادشان هم زیاد نیست یا مستقیما با ارسال اثر شرکت کردند و یا در همایش حضور یافتند و یکی دو نفر به دلیل بیماری عذر خواستند چند نفری هم که اعتقادی به این کار نداشتند نیامدند . اما روی هم رفته بیش از 90% نویسندگان هورامان در جمع همایش داستان کوتاه حضور یافتند و این یک رکورد بزرگ در عرصه فرهنگی در هورامان بود . کار اول بود و دارای عیب و نقص و توان ما هم همینقدر  اما نه آنقدر که چنین مورد بی مهری قرار بگیریم.

این صحبتها به این زودی تمام نمی شوند  و من هم مجبورم آنچه که به دلم مانده و کسی را برای گوش سپاردن به درد دلم دوروبر خود نمی بینم ، لاجرم آن را بر سر کاغذ بیاورم .

داستان همایش داستان کوتاه هورامی این روزها برای خود داستانی شده است (علی الخصوص برای من) . چندی پیش دوستی از من خواست فیلم همایش را بهش بدهم ناگفته نماند بنده خود فیلمبردار آورده بودم و از بابت فیلمبرداری وجهی را هم پرداخت نموده بودم لاجرم این فیلم به من تحویل داده شد و من هم این فیلم را فقط به آن دوست دادم برایم مهم نبود این فیلم پخش شود یا نشود سه هفته پیش فیلم از برنامه روجیار پخش گردید آنچه مایه تعجب من شد، عدم وجود من در این همایش بود یک ساعت پخش فیلمی که خودم صاحبش بودم اما حتی یک بار هم وجود من در آن سالن حس نگردید . البته من هنوز رابطه برنامه تیشک و برنامه روجیار را نمی دانم . تیشک (ئارۆ) ،  واقعیتی را بیان نموده که (ڕۆجیار) سعی بر کتمانش دارد. منظورم وجود و نقش من در همایش بود برنامه (ئارۆ) به درستی نقش مرا به عنوان بانی اصلی همایش آورده اما مورادی را بیان نموده که قابل بحث هستند . می خواهم بگویم در این میان هر یک اهدافی را دنبال می کنند اما من اهداف برنامه (ئارۆ) را بهتر پسندیدم چرا که واقعیتهایی را گفت  و روی آن مانور داد هر چند با تحریف زیاد . من از جناب سامان خان این سوال را دارم  : هدفت از حذف من در این برنامه ات چی بود ؟ مثلا به خاطر اینکه من دولتی بودم ؟ مرد حسابی از من که دولتی تر آنجا بودند که سخنرانی اشان پخش شد . اصلا این برنامه که به زعم شما یک برنامه دولتی بود تو که نیمی از همایش را پخش کردی چرا قرآن و سرود جمهوری اسلامی را پخش نکردی ؟! چرا سخنرانی رئیس ارشاد را پخش نکردی؟ سخنرانی من که ارائه گزارش بود  و البته یکی از نقاط قوت همایش ،  مباحثش از دایره همایش بیرون نرفت چه اشکال داشت پخش شود . من برای شما شده بودم جن هر جا قرار بود تصویر من بیاید سریع آن را قطع می کردید آیا می دانستید این فیلمی را که شما پخش کردید  و هویت مرا در آن پاک نمودید متعلق به خودم بود؟!

این یک روی سکه بود و آن طرف سکه برنامه کاک سیاوش در تلویزیون تیشک با آن سناریوی خنده دارش. چند شب پیش تعداد زیادی از دوستان زنگ زدند گفتند تلویزیون تیشک در مورد شما برنامه پخش می کند من میهمان بودم و دسترسی به ماهواره نداشتم یکی از دوستان آن را ضبط کرده بود برایم آورد اداره . من آن را نگاه کردم واقعا خنده ام گرفته بود. خدا شاهده نخواستم اصلا پاسخی بدهم چون کاملا برنامه  را کودکانه دیدم . انگار برای بچه های کم سن و سال برنامه گذاشته اند و از یک نفر هیولایی ساخته اند . آقای سیاوش محمدی فکر می کند هورامان هنوز پا به عرصه تمدن و تکنیک نگذاشته است و کسی نمی تواند دستش را رو کند فکر می کند با تغییر صدای خود و درست کردن یک شخصیت خیالی به نام امجد کریمی از سنندج به امیال و اهداف خود می رسد . جناب آقای محمدی اینجا هورامان است هورامان خیلی بزرگ نیست حداقل نیمی از این مردم مرا می شناسند و از هویت من خبر دارند می دانند من سپاهی هستم و اما این چه ربطی دارد به خدمت فرهنگی ؟ عزیز جان گفته ای من دو شبه می خواهم کدخدای هورامان شوم . هیچوقت نخواسته ام از خود بگویم اما الان مجبورم خودم را به شما معرفی کنم :

بنده جزء اولین کسانی هستم که به عنوان یک نویسنده در هورامان به فعالیت پرداخته ام. و جزء اولین کسانی هستم که در عرصه اینترنت کار کرده و دارای وبلاگ و سایت می باشم . هر چند که هیچگاه در این راستا فخر فروشی نکرده ام و هیچگاه چیزی را برای خود نخواسته ام . چند روز پیش نشستی با وبلاگ نویسان در مریوان داشتیم روی این موضوع بحث کردم . وبلاگ نویسی در هورامان از سال 1384 آغاز شد و فعالیت من هم به همان سال بر می گردد و همین وبلاگ دایره المعارف هورامان را که اکنون سایتم هم همین عنوان را دارد ، با نام کاربری سرکاو در 10 اردیبهشت 85 ساختم و الحمدلله تا به امروز مداومت داشته و بیش از 500 مطلب در مورد هورامان در آن درج شده است . این به نظر بنده و همه دوستانی که دایره المعارف را می شناسند بزرگترین کار و خدمت به زبان و فرهنگ و ادبیات هورامان است .

بنده شاید اولین مطلبی را که در مورد هورامان نوشتم برگردد به سالهای اول دهه هفتاد هجری و از آن سالها بطور مداوم در مورد هورامان نوشته ام اوایل در مورد طریقت نوشته ام . اگر دوستان به وبلاگ گمگشته دل مراجعه بفرمایند ، متوجه می شوند که بنده دهها مقاله در مورد طریقت هورامان ، زندگانی تک تک مشایخ قادری و نقشبندی هورامان ، تکیه های هورامان ، آداب و رسوم دراویش در هورامان ، سماع در تکیه های هورامان و نقش مشایخ در جامعه هورامان و خیلی مسائل دیگر نگاشته ام . همچنین در مورد تاریخ ، دین ، زبان  هورامان (با توجه به اینکه رشته تحصیلی دانشگاهم تاریخ بوده )  و همچنین اوضاع اجتماعی ، فرهنگی ، وضعیت جغرافیایی (شهرها وروستاهای هورامان) و خیلی موارد دیگر در این سالها کار کرده ام که بسیاری از آنها را در وب هایم در فضای مجازی در معرض دید خوانندگان قرار داده ام. امروز یکی از بزرگترین وبلاگهای عرفانی بی شک گمگشته دل (وبلاگ بنده) است که گوشه ای از تاریخ اجتماعی هورامان (تصوف در هورامان) را بصورت گسترده بیان کرده است . من تا امروز به کسی نگفته ام که نویسنده گمگشته دل هستم چرا که هدفم فقط خدمت بوده است و در مورد دایره المعارف هورامان تا سال 1388 کسی به هویت من پی نبرده است .پس بزرگواری که ادعا کرده ای ابراهیم شمس  دو روزه آمده تا هورامان را از کردستان جدا کند این ادعای خنده داریست.

راستی این همایش دولتی بود  ؟

ما در اکثر نقاط ایران شاهد همایشها وجشنواره هایی هستیم که از طرف نهادهای دولتی برگزار می گردند و از جانب ارشاد مجوز می گیرند.  من تاکنون همایشی را ندیده ام که مجوز ارشاد نداشته باشد  مخصوصا اینکه این همایش فرهنگی باشد . در همین هورامان خودمان  کنگره هورامان شناسی در هورامان و سرآوباد و سنندج و پاوه ، فستیوال سیاچه مانه در پاوه ، بزرگداشت حاجی ماموسا ملا احمد نودشی در نودشه ، و دهها همایش و جشنواره دیگر همگی با مجوز ارشاد و با بودجه ارشاد و نهادهای دیگر دولتی برگزار گردیده اند حال چه اشکال داشت که این همایش هم برگزار شود.

من مواردی را از گفته های آنان یادداشت کردم. آقای محمد شجاعی نانودشه ای ! فرمود برای این همایش اطلاع رسانی نشد :

اطلاع رسانی

1-      عزیز جان امروز فعالیت ما برای نثر هورامی بیش از 90% ش در فضای مجازی صورت می گیرد . اجازه بده کتابهای کتابخانه هورامان را در همین جا برایت نام ببرم تا برایت ثابت کنم ما در بحث نثر در چه سطحی هستیم :

-          سبحان امینی سه کتاب (ترجمه)  

-          کورش امینی دو کتاب (ترجمه)  

-          مرحوم محمد مصطفی زاده سه کتاب  

-          فرشید شریفی یک کتاب  

-          فتح اله رضایی : یک کتاب 

و یکی دوتا کتاب دیگر بصورت مجموعه داستان و یا داستان برای کودکان اینها همه ی بضاعت و غنای کتابخانه هورامان هستند . تو را خدا بگذارید کارمان را بکنیم . همین دانشنامه هورامان با داشتن بیش از 200 مقاله به زبان هورامی دارد به نثر هورامان خدمت می کند . وبلاگهایی مانند ده نگ امید حبیبی، ئاوه ز کورش امینی ، زه رنه و ئاسوی رئوف محمودپور ، په یلوای عادل محمدپور ، کلاس زبان هورامی ژیار سلامتیان ، هه رمان سعداله خون خام ، واران عبدالله حبیبی و چندین وبلاگ دیگر دارند با درایت نویسندگان آن مقالات متعددی به زبان هورامی درج می کنند که بزرگترین خدمت به نثر هورامان است و وبلاگهایی مانند دایره المعارف هورامان وهورامان هانه به رچه م منعکس کننده نوشته های آن عزیزان و دیگر نویسندگان هورامان هستند.

فراخوان به صورت گسترده در فضای اینترنت به مدت 40 روز منتشر شد هیچ وبلاگی در منطقه باقی نماند که این فراخوان را درج نکند. در سایتهای معتبری همچون کردپرس این فراخوان درج گردید. حتی کردپای خودتان هم آن را آورده بود. این فراخوان به نحوی بود که در خارج از کشور استقبال کردند واثر از خارج به این همایش ارسال شد.

2-  هدف ما نثر هورامی بود و هر کس به هر نحوی به نثر هورامی نوشته بود و شناخته شده بود ما او را دعوت کردیم.  به نظر من کسی نماند که دعوت نشود . شما در بالا دیدی ما فقط 5 نفر نویسنده هورامی نویس داریم که دارای کتاب هستند در صورتیکه بنده برای 140 نفر نامه و ایمیل فرستاده ام نه یک بار بلکه سه بار .

3- بنده تلفنی با اکثر عزیزان صحبت کرده ام و با اصرار و خواهش که بیایند و قلم بدست بگیرند و به هورامی بنویسند حتی اون 8 نفر عزیزانی که همایش را  تحریم کردند هم نامه نوشتم هم به ایمیلشان فرستادم هم تلفنی با همه صحبت کردم هم باهاشان جلسه گذاشتم . هم آقای رئوف محمودپور واسطه شد که بیایند . نیامدند . آنها اگر می آمدند هیچ گلی به سر همایش نمی زدند چون فقط دونفرشان توان  هورامی نویسی را داشتند آنها نیامدند تا خوراکی تبلیغاتی بر علیه ما درست شود. 

عدم شرکت احاد مردم

این همایش یک همایش تخصصی بود نیازی به این نبود که همه مردم بیایند چرا که همایش 7 ساعت به طول انجامید و این از حوصله همه خارج بود پس فقط قلم به دستان دعوت شده بودند و تقریبا همه قلم بدستان بجز سه نفر که دونفر از آنها بیمار بودند (کاک محمدرشید امینی وکاک عادل محمدپور ) و آن 8 نفر ، همه آمده بودند (سالن پر بود و من همه افراد را می شناختم که البته آقای محمد شجاعی نا نودشه ای !  اگر اسم مستعار هم باشد را در میان این جمع ندیدم ! ) ما در سالنی همایش را بر گزار کردیم که 120 صندلی داشت و برای این منظور ما کافی بود. در صورتیکه اگر همایش را عمومی می کردیم (که در آن صورت دیگر  همایش بی معنی بود) سالنی بزرگتر نیاز بود که در نودشه سالنی این چنینی که پاسخ جمعیت بیشتری را بدهد وجود نداشت غیر از سالن بسیج که علیرغم اصرار دوستان ، من بشدت مخالفت کردم چون اگر این همایش در سالن بسیج برگزار می شد چه واویلایی بود بعد می گفتند این مراسم را سپاه ترتیب داده است !

تلاوت قرآن در همایش

گفته شده در نودشه در هیچ مراسمی تاکنون قرآن تلاوت نشده . به ادعای شما نودشه ایها کافرند عزیزم نودشه از آن مکانهای دینی کردستان است که دهها عالم بزرگ را در خود پرورانده که یکی از آنها ماموسای بزرگ حاج ملا احمد نودشی می باشد که پارسال برایش کنگره تشکیل شد این مراسم هم با تلاوت قرآن برگزار شد. سرود ملی هر کشوری در مراسمات رسمی نواخته می شود . همایش ما یک همایش رسمی بود نه نشستی الکی ! ما ایرانی هستیم و وظیفه داریم سرود ملی کشور خود را بنوازیم پس میخواستی سرود چه کشوری نواخته شود ؟!!!

تاختن به کسانی که نقد نوشته اند

بنده به عنوان دبیر همایش و صاحب سایت دانشنامه هورامان از دوستانم خواستم (خواهش کردم) نقد بنویسند 11 نفر نقد نوشتند همه در سایت دانشنامه موجودندو از افتخارات و دستاوردهای همایش همین نقدها هستند .البته اختلاف نظر در همه جا هست و برخی از دوستان با نظر یکدیگر مخالف بودند و این امری طبیعی است اما هیچگاه کسی به نقدهای دوستان نتاخته یا توهین نکرده است . یک نوشته سراسر انتقادی هم بود (که البته نمی توان روی آن نام نقد گذاشت ) یکی از دوستان پاسخش را داده بود که البته من هیچگاه این را در سایت دانشنامه هورامان درج نکردم .

تهدید کسانیکه همایش را بایکوت کردند

بنده پس از اینکه ناحق بهم تاخته شد و تهمتهای بی جایی برعلیه ام  در فضای مجازی (فیس بوک) و رسانه های بیرون سرازیر شد ، سرچشمه این فتنه را عدم حضور این چند نفر که همه از دوستان هستند دانستم گلایه کردم که چرا شرکت نکرده اید . حال که شرکت نکردید چرا دست به برخی تحرکات می زنید که برادری پاسخ داد و پاسخش مقداری برای من دل آزار بود و من هم گلایه کردم . من در عمرم نه کسی را تهدید کرده ام و نه هیچگاه از مقام دولتی خود برای این گونه موارد استفاده نموده ام اگر اینگونه باشد دیگر نام فرهنگی به آدمی نمی زیبد وانگهی  تعریف و تمجیدهای آن رسانه به این افراد بزرگترین دردسر برایشان است . من هیچگاه باعث دردسر برای کسی نشده ام و نخواهم شد. 

ادعای جدا کردن هورامان از کردستان

گفته شده ابراهیم شمس یکی دو سالیست هدفمند برای جداسازی هورامان از کردستان وارد این میدان شده و به اغفال جوانان می پردازد مدعیست که هورامی کرد نیست و از این لاطائلات .

سابقه بنده دو سال نیست بلکه بیش از 20 سال است برای هورامان می نویسم و افتخار می کنم که هیچگاه شغلم مانع خدمات فرهنگی ام نشده است . بنده نویسنده هستم دارای کتاب و دهها مقاله که در بسیاری از وبسایتها و وبلاگهای هورامان مقالاتم درج شده اند. در خیلی از گردهماییهای فرهنگی و حتی دولتی سخنرانی کرده ام کجا نوشته ام یا گفته ام که هورامان جزئی از کردستان نیست ؟ این تهمت مسخره از کجا آب می خورد؟ .من همیشه و در همه جا گفته ام کرد هستم .یک هورامی کرد . یک هورامی کرد ایرانی نه چیز دیگری . اصولا مسئله ای که امروز من و دوستانم به آن پرداخته ایم مسئله زبان است نه ملیت . در بحثملیت من خود را یک ایرانی میدانم و در بحث نژاد یک کرد و در بحث قومیت یک هورامی کرد نژاد  .

روزی یکی از دوستان سوال کرد هورامان کردستان عراق در این میان چه نقشی دارد ؟ گفتم : آنها زبانشان هورامی است و نژادشان کرد اما ملیتشان را خودشان تعیین می کنند یا می گویند عراقی هستیم یا ملت کرد هستیم این دیگر هیچ منافاتی به زبان بودن هورامی ندارد مثل این است بگویند آمریکاییها و استرالیاییها و یا کشورهای انگلیسی زبان آفریقا همه باید انگلستانی باشند .

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد