گوشه اي از نوشته ها و سخنان انديشمندان بزرگ جهان كه در آن به ستايش پيامبر و دين پاك و كاملش پرداخته اند در اینجا آوده ایم:
نابغه بزرگ تاریخ: کارن آرمسترانگ(۱)، (تولد۱۹۴۴م.) در کتاب «زندگینامه پیامبر اسلام [صلی الله علیه وسلم]»(۲) مینویسد: «اگر ما محمد [صلی الله علیه و سلم] را از همان دیدگاهی که چهرههای بزرگ تاریخی را مینگریم، ببینیم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگترین نابغة طول تاریخ بشر بوده است. این باور نه به خاطر آوردن قرآن، یا ایجاد دین بزرگ، یا فتوحات نظامی، بلکه به خاطر شرایط خاصی که او در آن رشد یافته، ایستادگی کرده و پیروز گردیده است، در ما ایجاد میگردد».(۳)
انسانی دارای مرام عالی: ژنرال سرپرسی سایکس (۱۸۶۷-۱۹۴۹م.) نویسندة مشهور انگلیسی در کتاب «تاریخ ایران» مینویسد: «به عقیدة شخصی من، حضرت محمد [صلی الله علیه و سلم] در میان عالم بشریت بزرگترین انسانی است که با یک مرام عالی، تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بتپرستی را از اندیشهها منهدم ساخته و به جای آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد. خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر نموده، خدمتی است که آن را ستایش نموده و سر تعظیم فرود میآورم».(۴)
افتخار آسیا: جان دیون پورت (۵) (۱۷۸۹-۱۸۷۷م.)، اسلامشناس معروف انگلیسی، در کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» چاپ لندن، سال ۱۸۶۹، چنین مینویسد: «نویسندگانی که کورکورانه تحت تأثیر تعصب قرار گرفته و گمراه شدهاند و در نتیجه به حسن شهرت زندهکنندة آیین یکتاپرستی اهانت روا داشتهاند، نه فقط ثابت کردهاند که روح خیرخواهی نجاتدهنده (مسیح) که با آن همه استقامت و قدرت در انجام آن پایداری نشان داده، در آنها تأثیر ننموده است، بلکه در قضاوت نیز راه خطا پیمودهاند؛ زیرا با مختصر تأمل و تفکری میتوانستند این نکته را درک کنند و دریابند که پیغمبر و تعلیمات او را نباید از نظر یک نفر مسیحی یا از لحاظ فکر اروپایی انتقاد کنند، بلکه این بحث باید از نظر شرقی مورد قضاوت قرار گیرد و به عبارت دیگر شخصیت محمد را به عنوان یک نفر مصلح دینی و قانونگذاری که در قرن هفتم مسیحی در آسیا قیام کرده است، باید مورد مطالعه و تحقیق قرار داد، در این صورت بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان و منزهترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد، به شمار نیاوریم، ستم بزرگی را مرتکب شدهایم. همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قارة آسیا میتواند به وجود چنان فرزندی برخود ببالد. هرگاه وضع اعراب را قبل از ظهور محمد در نظر بگیریم و با اوضاع بعد از قیام او مقایسه کنیم، و هرگاه اندک تفکری در شعلة عشق و علاقهای که در قلوب پیروان او برافروخته شده و تا به امروز به همان حال باقی است توجه کنیم، به خوبی احساس میکنیم که اگر از تمجید و تکریم چنان مرد بزرگ و فوقالعادهای خودداری کنیم بیانصافی است».(۶)
قهرمان: توماس کارلایل (۷) (۱۷۹۵-۱۸۸۱م)، رجالشناس و متفکر انگلیسی در کتاب «قهرمان وقهرمانیت» (۸) درباره پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم چنین اظهار نظر کرده است: «شما میگویید او را پیغمبر دانستند؟ بلی! او کسی است که با آنها روبهرو بود، تک و تنها، روشن و آشکار، بدون اینکه در لباس اسرار و رموز مقدسی در آمده باشد، وضع او محسوس بود و مشهود؛ لباسش را خودش میشست و کفشهایش را رفو میکرد و می جنگید، مشورت میکرد و در میان آنها حکومت میکرد و فرمانروایی داشت. بایستی او را دیده باشند که چه نوع شخصی بود. شما هر چه میخواهید او را بنامید، هیچ امپراطوری با تاج و زینت و زیور پادشاهی مانند این مرد که شخصاً جامهاش را میشست مطاع نبود. این مردی که مدت ۲۳ سال با آن همه رنج و مشقت زندگی کرد، چنان آزمایشهایی عملی سخت و دشوار از خود نشان داد که من او را «قهرمان» میدانم و لازم است که چنین عنوانی داشته باشد».(۹)
فرشتة نجات : لئون تولستوی (۱۰) (۱۸۲۸-۱۹۱۰م.) نویسندة مشهور روسی، از کسانی است که کتاب جالبی در رد اشخاصی که پیامبر اسلام را به سلطنتطلبی و شهوترانی نسبت دادهاند، به نام محمد [صلی الله علیه وسلم] تألیف کرد و ضمناً سخنان حکیمانه ایشان را هم در رسالة مخصوصی گردآوری و به زبان روسی ترجمه کرده و به عنوان «سخنان محمد» انتشار داده است. وی چنین نوشته است: «جای هیچگونه شبهه و تردیدی نیست که پیغمبر اسلام [صلی الله علیه وسلم] از مصلحان بزرگ دنیا است، آن هم مصلحی که به جامعة بشریت خدمات شایانی کرده است و این فخر و مباهات برای او بس است که یک ملت خونریز و وحشی را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع رهانید و راه ترقی را به روی آنان باز کرد و حال آنکه هر مرد عادیی نمیتواند به چنین کار شگرفی اقدم کند و نتیحه بگیرد. بنابراین شخص پیغمبر اسلام [صلی الله علیه وسلم] سزاوار همه گونه احترام و اکرام میباشد. شریعت اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت، در آینده عالمگیر خواهد شد».(۱۱)
فرمانروای دادگستر: فرانسوا ماری آروئه ولتر(۱۲) (۱۶۹۴-۱۷۷۸م.) اندیشمند، فیلسوف و نویسندة بزرگ فرانسوی در کتاب «کلیات ولتر»(۱۳) مینویسد: «محمد [صلی الله علیه وسلم] بیگمان مردی بسیار بزرگ بود و مردان بزرگی نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانونگذاری خردمند، جهانگشایی توانا، فرمانروایی دادگستر و پیامبری پرهیزگار بود و بزرگترین انقلاب روی زمین را پدید آورد».(۱۴)
مصلحی بزرگ در تاریخ جهان:سیر ویلیام موئیر(۱۵) (۱۸۱۹-۱۹۰۵م.) مؤرخ صاحبنام انگلیسی در کتاب «زندگانی محمد» مینویسد: «دین محمد [صلی الله علیه وسلم] آسان بود و سخنانش واضح، و اعمالی که انجام داده عقل را مبهوت میکند. در تاریخ جهان مصلحی نبوده که مانند محمد در مدتی کوتاه دلها را بیدار و اخلاق عمومی را تجدید (تهذیب) نموده و بنای فضیلت را استوار کرده باشد».(۱۶)
بزرگمردی نامی: دکتر گوستاولوبون(۱۷) (۱۸۴۱-۱۹۳۱م) نویسنده مشهور فرانسوی درباره شخصیت پیامبر اسلام چنین می نویسد: «اگر بخواهیم عظمت و اهمیت رجال بزرگ عالم را از روی آثار و کارهای آنها بسنجیم، هرآیینه باید گفت که پیغمبر اسلام [صلی الله علیه وسلم] در میان رجال تاریخ، یک رجل بسیار بزرگ نامی گذشته است. مؤرخین قدیم به واسطه تعصبات مذهبی، اهمیتی به کارهای او ندادهاند، ولی در عصر حاضر مؤرخین نصاری [مسیحی] حاضر شدهاند که در این باب از روی انصاف سخن گویند».(۱۸)
انقلاب محمد (ص) و انقلاب فرانسه: کونستان ویرژیل گیورگیو(۱۹) (۱۹۱۶-۱۹۹۲م.) نویسندة رومانیایی کتاب «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»، مینویسد: «انقلابی که محمد میخواست در آن موقع در عربستان به وجود بیاورد، با توجه به رسوم و شعائر عرب و نفوذ فوقالعادة رؤسای قبایل، و اینکه هر قبیله و طایفه یک واحد اجتماعی بزرگ را تشکیل میداد، از انقلاب فرانسه بزرگتر است.
همای سعادت: جرج برنارد شاو (۲۱) ( ۱۸۵۶-۱۹۰۵م.) درامنویس ایرلندی که از مشهورترین چهرههای ادبیات معاصر و همتای شکسپیر در نمایشنامهنویسی، و استاد بذلهگویی و طنز در زبان انگلیسی است، مینویسد: «به عقیدة من اگر به مردی مانند محمد [صلی الله علیه وسلم] زمام اختیار حکومت تمام دنیا را بسپارند، جهان و جهانیان تحت لوای حکومت اسلام رستگار خواهند شد و مکتب اسلام دنیا را به خیر و سعادت و حل مشکلات زندگی هدایت خواهد کرد، تا بدان جا که بر تمام عالم همای سعادت پرتو خواهد افکند».
مصلح اجتماعی : جان برناس، دینشناس مشهور، مینویسد: «سراسر عالم اسلام، مردم اصول اساسی قوانین اخلاقی خود را از سرچشمه قرآن اخذ میکنند. محمد [صلی الله علیه وسلم] در کردار و رفتار متابعین خود اندیشة بسیار فرموده و باید گفت که برای آنها یک روش قانونی برقرار نمود که بسیار واضح و صریح و به سوی هدف و مقصود واحدی سیر میکند و آن همانا بالا بردن سطح اخلاق آنها است. به طوری که مقام اعراب را از عالم جدال و شقاق عشایری قدیم ترفیع داده در یک سطح اخوت و برداری عام قرار داد. بنابراین عمل هر مسلمان از زن و مرد، از هنگام تولد تا زمان موت متوجه آن هدف میباشد. احکامی که در حرمت شراب و قمار وارد شده است، همچنین قواعدی در باب روابط و مناسبات جنسی وضع کرده، دستور زندگانی اجتماعی افراد است و مقام زن را به رتبة اعلا بالا میبرد و از همان بدو تشریع، این شارع بزرگ، در زندگانی پیروان خود تغییری فراوان ایجاد فرمود».(۲۲)
صدایی از قلب طبیعت: توماس کارلایل(۱۷۹۵-۱۸۸۱م) نویسنده ومؤرخ انگلیسی درکتاب «تحقیقات» خود می نویسد: «این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پردامنه ای، همه نوع افکاری را با خود همراه داشت، غیر از جاهطلبی. چه روحی آرام و بزرگ. او از کسانی بود که جز با شور عشق و حرارت سروکاری ندارند و از کسانی بود که طبیعت آنها را مخلص و صمیمی قرار داده است، در حالی که دیگران در طریق فرمولهای (شعارهای) گمراهکننده و بدعتها سیر میکردند و با همان حال راضی و خرسند بودند، این مرد نمیتوانست خودش را در آن شعارها بپیچد و محصور کند. رمز بزرگ هستی با همة دهشت و جبروت و با همة جلال و شکوه، در نظر او روشن و آشکار میدرخشید. هیچگونه بدعت و ضلالتی آن حقیقت غیرقابل وصف را نمیتوانست از او مکتوم و مسطور بدارد و ندای همان حقیقت بود که میگفت: من وجود دارم. آنچه در این زمینه صداقت و واقعیت نامیدیم در حقیقت امری است ملکوتی و جنبهای است الهی. کلام چنان مردی، صدایی است مستقیم از قلب طبیعت، مردم باید به آن گوش بدهند و اگر به چنان کلامی گوش ندهند، به هیچ صدایی نباید اعتنا کنند، زیرا همه چیز در برابر آنان مانند باد است. از دوران قدیم، چه در ضمن سیاحتها و چه در ضمن زیارتها، هزار فکر در ذهن این مرد وجود داشت؛ اوبه خود میگفت: من چه هستم؟ این شیء بیکران که من در آن زندگی میکنم و مردم آن را جهان مینامند چیست؟ زندگی چیست؟ من باید به چه معتقد باشم؟ من باید چه بکنم؟ صخرههای مهیب کوه حرا، کوی سینا، ریگستانهای عزلت و انزوا جوابی به او نمیدادند. آسمان لاجوردی با همة عظمت و شکوه، با همة ستارگان درخشانی که روی سرش جلوهگری داشتند، جوابی نمیدادند. از هیچ طرفی جوابی نمیرسید فقط روح این مرد و آنچه از الهامات خدا در آن جای گرفته بود به او جواب میداد و بس! ».(۲۳)
جاذبه و شکوه محمد (ص): ادوارد گیبون (۲۴) (۱۷۳۱-۱۷۹۴م.) مؤرخ صاحبنام انگلیسی در کتاب «تاریخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم» جلد پنجم، صفحة ۳۳۵، چاپ لندن، به سال ۳۹-۱۸۳۸م.، راجع به خصوصیات پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم چنین مینویسد: «شخص محمد [صلی الله علیه و سلم] از لحاظ جمال و زیبایی صوری، امتیازاتی داشت، این امتیازات را، جز از نظر کسانی که فاقد آنند، نمیتوان ناچیز انگاشت.او پیش از آن که شروع به نطق و سخنرانی کند، چه شنونده یک نفر بود و چه جمعی بودند، همه مجذوب لطف و محبت او میشدند و توجه همه به طرف او جلب میشد و صورت آراسته، سیمای موقر و باشکوه، چشمان نافذ، تبسم ملیح و جاذب، محاسن پرمو، قیافهای که نماینده تمام احساسات روحی وی بود و بالاخره نکات و لطایفی را که در محاوره به کار میبرد، همه را وادار میکرد که در برابر او صدای هلهلة تکریم بلند کنند.در امور اجتماعی و کار های مربوط به زندگی، دقیقاً کلیه آداب و رسوم کشورش را رعایت میکرد. تواضع و احترام او در برابر اغنیا و ثروتمندان و در مقابل فقرا و بینوایان، همه و همه یکسان بود. وضوح و صراحتی که در گفتار نشان میداد، جای اختفایی برای مقاصد نهایی او نمیگذاشت. آداب معاشرتی را که در برابر دوستان از نظر رفاقت و سابقه نشان میداد، همان بود که به عموم افراد، از نظر بشردوستی رعایت میکرد.حافظهاش قوی و پر دامنه و هوش و ادراکش سهل و اجتماعی بود. نیروی تصورش عالی، قضاوتش صریح و روشن و سریع و قاطع بود. هم دارای قدرت فکر و اندیشه بود و هم دارای قدرت عمل و اقدام.(۲۵) اگر چه نقشة او به تدریج با موفقیت توسعه پیدا میکرد با این حال اولین فکر رسالت الهی وی دارای نشان نبوغ اصیل وعالی بود».(۲۶)
اسلام در درون دنیای متمدن: همیلتن گیب (۲۷) (۱۸۹۵-۱۹۷۱م.) استاد دانشگاه لندن و اکسفورد (oxford) مینویسد:«اما شگفتانگیزتر از سرعت کشورگشاییها، خاصیت نظم و ترتیب آنها بود، در طی سالها جنگ میبایست خرابیهایی به بار آمده باشد؛ اما بر روی هم تازیان [مسلمانان] که آثاری از ویرانی برجای نگذاشته بودند، راه را برای یکپارچه شدن اقوام و فرهنگها هموار میکردند. ساخت قانون و حکومتی که محمد [صلی الله علیه وسلم] برای اخلاف خود، یعنی خلفا به میراث نهاده بود، ارزش خود را در ضبط و نظارت بر کارهای این سپاه بدوی به اثبات رسانده بود. اسلام در درون دنیای متمدن خارجی به عنوان خرافات خام طایفههای غارتگر راه نیافت، بلکه به عنوان نیرویی اخلاقی معرفی شد که احترام همگان را برمیانگیخت و به منزلة آیینی منطقی که مسیحیت روم شرقی و دین زرتشت را در ایران، یعنی هر یک از این دو کیش را در سرزمین و خاستگاه خویش، میتوانست به مبارزه بطلبد».(۲۸)
بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی: پروفسور ویل دورانت، مؤرخ مشهور آمریکایی، مینویسد: «اگر میزان تأثیر این مرد بزرگ را در مردم بسنجیم، باید بگوییم که حضرت محمد [صلی الله علیه وسلم] از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی در صدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد. در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. از قبایل بتپرست و پراکنده در صحرا، امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتراز دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان، آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود، پدید آورد که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن امپراطوری عظیم و پهناوری به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمة جهان نفوذ دارد».(۲۹)
الگوی انقلابآفرینان: ژیل کوپل در کتاب «پیامبر و فرعون» مینویسد: «تاریخ، سنت و شرع اسلامی از همان آغاز، دو اصل مشخص و در واقع متناقض یعنی تمایل به تلاش و سکوت را در خود پذیرا شدند. در زندگانی محمد پیامبر اسلام [صلی الله علیه وسلم] دو مرحله وجود دارد. در مرحلهای که معروفتر است و بیشتر از آن یاد شده است، محمد [صلی الله علیه وسلم] به عنوان حاکم مدینه، قاضی، فرماندة نظامی و سیاستمدار ظاهر میشود. اما مرحلة اولیهای نیز پیش از هجرت محمد [صلی الله علیه وسلم] از مکه به مدینه وجود داشت، پیامبر قبل از حاکم شدن، رهبری جنبش در مکه را عهدهدار بود. از آنجا که این مخالفت در وهلة اول ذاتاً جنبة مذهبی و اخلاقی داشت، خواه ناخواه یک اقدام سیاسی را به خود گرفت. در این مرحله پیامبر [صلی الله علیه و سلم] به عنوان منتقد و مخالف رژیم در مکه آغاز به کار کرد و موطن خود را به قصد مدینه ترک کرد و در آنجا با تشکیل یک دولت در تبعید، به مفهوم امروزی، جنگ علیه [بتپرستان] مکه را تا پیروزی و فتح نهایی به راه انداخت. ظهور آیین جدید خود نوعی پیکارجویی انقلابی با رهبری و نظام کهن به شمار میرفت و هر دوی اینها، یکی توسط پیامبر و صحابهاش و دیگری توسط اسلام، سرنگون شده و ریشهکن شد. در این دوره [= قبل از هجرت] نیز مانند دورة بعد، پیامبر و زندگیاش نمونه و سرمشق بود».(۳۰)
تقلید از محمد (ص): پروفسور آنهماری شیمل، اسلامشناس معاصر آلمانی، مینویسد: «همین آرمان تقیلد از محمد است که مسلمانان را از مراکش گرفته تا اندونزی به این اندازه یکسانی کردار بخشیده است، هر کس به هر جایی که باشد، میداند که هنگام در آمدن به منزلی چگونه رفتار کند، کدام عبارت تعارفآمیز را کار برد. در همنشینی از چه بپرهیزد. چگونه غذا بخورد. چگونه سفر کند. کودکان مسلمان قرنهاست که به این شیوهها پرورش یافتهاند و تنها در این اواخر بود که این دنیای سنتی بر اثر هجوم فرهنگ تکنولوژیکی امروز از هم فروپاشید».(۳۱) و دنکان بلاک مکدونالد میگوید: «شخصیت حضرت محمد [صلی الله علیه وسلم] پس از گذشت چهارده قرن هنوز منبع سرشاری برای تقویت مسلمانان به شمار میرود.» (۳۲) این آرا و دیدگاههای برخی از اندیشمندان غربی دربارة شخصیت والای خورشید نبوت، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم بود. این گفتارها را از آن جهت به دل کاغذ سپردیم، تا هم عرض ارادتی به ساحت گرامی نبی رحمت پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، آن محبوب دلهای مؤمنان و حقباوران، داشته باشیم و هم چراغی فراروی شیفتگان غرب بیفروزیم، که یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
بخش دوم :
تولستوي نويسنده وفيلسوف اخلاق گراي معروف روسيه که آموزه هايش سر مشق رهبران بزرگ سياسي در جهان بوده است در کتاب اسلام وعرب دکتر گستاولوبون صفحه 154و159 دیدگاه و نظر صائبي در مورد پيامبر اسلام دارد که موضوع آن ماهيت و انگيزه پشت پرده کاريکاتورهاي توهين آميز غرب را بر ملا ميسازد.
تولستوي که سر مشق افرادي همچون گاندي بوده چنين ميگويد:
شخص شخيص پيامبراسلام سزاوار همه گونه احترام واکرام ميباشد. شريعت پيغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آينده عالمگيرخواهد شد.
ودر جايي ديگر گويد:
شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.
واشنگتون ايروينگ نويسنده وکنسول امريکا در اسپانيا در كتاب( Mohamad andhis succesors ) ميگويد:
تمام آيات قرآن محکم وپر معني ميباشد واز روي شعور نوشته شده است. بنابراين سندي که باعث تسلي قلب خودمان در دست باشد نداريم.
کارل مارکس (پدر كمونيسم) در کتاب محمد عند علما الغرب صفحه 101 :
محمد مردي بود که.... از ميان مردمي بت پرست با اراده آهنين برخواست و آنان را به يگانه پرستي دعوت کرد و در دلهاي ايشان جاوداني روح و روان را بکاشت بنابراين او را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ و برجسته تاريخ شمرد بلکه سزاوار است که به پيامبري او اعتراف کنيم و از دل وجان بگوييم که او پيامبر خدا بوده است.
وی در جایی دیگر می گوید:
حقیقت انکار ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.
جواهر لعل نهرو در کتاب نگاهي به تاريخ جهان:
مذهبي که پيامبراسلام تبليغ ميکرد بواسطه سادگي و.راستي و درستي آن و دارا بودن طعم دموکراسي و برابري ، مورد استقبال توده هاي کشور هاي مجاور شد.
ولتر فرانسوي( کتاب اسلام از نظر ولتر صفحه 28و53):
حضرت محمد بي گمان مردي بسيار بزرگ بود. وي جهانگشايي توانا ، قانونگذاري خردمند ، سلطاني دادگر و پيامبري پرهيزگار بود.او بزرگترين نقشي را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادي ايفا کنددر روي زمين ايفا کرد.
پير سيمون لاپلاس: منجم ، رياضيدان بسيار معروف فرانسوي قرن 18و 19 ميلادي ميباشد که نظريات او تحولات بزرگي در نجوم ايجاد کرده است او يکي از محققين غربي است که در مورد دين مبين اسلام چنين اظهار نظر نموده است (مجله مکتب اسلام ارديبهشت 52 صفحه69) :
گر چه ما به اديان آسماني عقيده نداريم ولي آئين حضرت محمد (ص) وتعاليم او دو نمونه اجتماعي براي زندگي بشريت است بنابراين اعتراف ميکنيم که ظهور دين او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش ميباشد و بهمين جهت از پذيرش تعاليم حضرت محمد بي نياز نيستيم.
پرفسور ارنست هگل: يکي از بزرگترين و پر نفوذترين فلاسفه قرن 19و آلماني الاصل درکتاب زندگاني محمد نوشته توماس کارلايل صفحه48ميگويد:
اسلاميت طرح خيلي جديد ودر عين حال ، طرز غير مخدوش وبسيار عالي توحيد ميباشد.
هربرت جرج ولز نويسنده ومحقق انگليسي در کتاب "سرمايه سخن" ميگويد:
اسلام تنها ديني است که هر بشر شرافتمند ميتواند بداشتن آن افتخار ورزد،
گوته دانشمند، شاعر نويسنده معروف ألماني که تاثير عميقي بر ادبيات ألمان وجهان بجاي گذاشته درکتاب ديوان شرقي وغربي مي گويد:
مندرجات کتاب قرآن...ما را مجذوب ميکند و بشگفت مي آورد و سر انجام بتعظيم و احترام بر مي انگيزد.
اين شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این آیین یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیکترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام گفته میشود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنماییاش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد میآورد.
شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر از زبان دو دردانه تاریخ اسلام و تشیع روایت میشود. اما همان طور که این مسئله را با خوانندهاش در میان میگذارد، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار میدهد. پایان شعر با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان ازلی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همراه است. شاید شیفتگی و علاقه شاعر به زندگی و مذهب پیامبر است که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفههای متضاد و مختلف در پیرامون خود، به مفاهیم معنوی و والای اسلام علاقهمند میسازد.
جرج برنارد شاو ، نویسنده معروف ایرلندی درباره پیامبر اکرم (ص) میگوید:
« او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید میشد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده میکرد. او عالیترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزشهای او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبریاش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاعهای قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظاممند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است».[2[
مهاتما گاندي رهبر فقید هند در کتاب اسلام شناسي غرب صفحه 36مي گويد:
حيات شخص پيامبر اسلام به نوبه خود نشانه وسر مشق بارزي براي رد فلسفه عنف واجبار در امر مذهب ميباشد. او در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد(ص) میگوید:
«جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیونها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شدهام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بیباکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگیهای محمد(ص) بود. قبل از این ویژگیها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمیکرد».[3]
لامارتین مورخ مشهور میگوید:
« اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفتانگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نامآورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانرواییها را ایجاد کردهاند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهادهاند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو میپاشد، ایجاد نکردهاند.
این مرد نه فقط ارتش ها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها، بلکه میلیونها نفر؛ یعنی یک سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشهها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پیروزی، بلند همتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بینهایت او، زمزمههای سرّی او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقهمند و پدری با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبههای مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوعدوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود».[4]
خانمکارنآرمسترانگ ، از صاحبنظران غیر مسلمان وین است. پس از یازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروشترین کتابهای سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است:
«بیشتر اهتمام پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد(ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد(ص) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهمتری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».[5]
ویل دورانت:
محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.
الکساندر دوما :
محمد، معجزه شرق بود؛ زیرا دینش دارای آموزههای بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.
آلفرد گیوم :
محمد، یکی از عظیمترین شخصیتهای تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود.
واشنگتن ایرونیگ :
او سریع الانتقال و دارای حافظه قوی، دیدی بلند و استعدادی سرشار بود.
ژان ژاک روسو :
حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد.[6]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها(بخش اول)
۱ـ karen Armstrong .
۲ـ Muhammad. A Biography of Propher .
۳ـ آرمسترانگ، کارن، زندگینامة پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم؛ ترجمة کیانوش حشمتی، تهران: حکمت، ۱۳۸۳، ص ۶۳٫
۴ـ سایکس، سرپرسی؛ تاریخ ایران؛ ترجمة سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، چاپ ششم، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۷، ج۱، ص۷۲۶٫
۵ـ John Daven Port .
۶ـ دیون پورت، جان؛ عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمة سید غلامرضا سعیدی، قم و تهران، دارالتبلیغ اسلامی، [بی تا] ، ص: ۱۳–۱۵٫
۷ـ Thomas Carlyle .
۸ ـ Hero and Heroworship .
۹ـ سعیدی، سید غلامرضا، داستانهایی از زندگی پیامبر ما، چاپ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، ص۱۵۳٫
۱۰ـ Tolstoi .
۱۱ـ همان، ص۲۱ .
۱۲ـ Francois-Marie Arout Voltaire.
13ـ Oeuvres Completes vol . 24 p. 555..
14ـ ثواقب، جهانبخش؛ نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹، ص۳۵۰٫
۱۵ـ Sir. William Muir .
۱۶ـ ابراهیم حسن، حسن؛ تاریخ سیاسی اسلام، ترجمة ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم،[بی تا] جاویدان،۱۳۶۲،ج۱،ص۲۲۱٫
۱۷ـ Goustawe Lebon .
۱۸ـ ثواقب، جهانبخش، نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام، ص ۳۵۶٫
۱۹ـ Gheorghiu Constantin Yirgil.
20ـ گیورگیو، کونستان ـ ویرژیل؛ محمد پیغمبری که از نو باید شناخت؛ ترجمة ذبیحالله منصوری؛ چاپ دوازدهم، [بی جا] مجله خواندنیها، [بی تا]، ص:۱۶۰-۱۶۳٫
۲۱ـ Shaw Georg Bernard.
22ـ بایرناس، جان، تاریخ جامع ادیان؛ ترجمة: علیاصغر حکمت؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، [بی تا] ، ص ۴۹۶٫
۲۳ـ دیون پورت، جان؛ عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۷۵- ۷۷٫
۲۴ـ Edward Gibon.
25ـ دیون پورت، جان؛ عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۱۶-۱۷٫
۲۶ـ سعیدی، سید غلامرضا، داستانهایی از زندگی پیامبر ما، ص ۱۵۵- ۱۵۶٫
۲۷ـ Gibb. Hamilton. Alexander Rosskeen Sir.
28ـ هملتین گیب، اسلام، بررسی تاریخی؛ ترجمة منوچهرامیری، چاپ دوم، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰ ، ص۲۴٫
۲۹ـ نیکبین، نصرالله؛ اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب؛ سیمان دورود؛ [بی تا]، ص۳۸ .
۳۰ـ کوپل، ژیل؛ پیامبر و فرعون؛ ترجمة حمید احمدی ، تهران: کیهان، ۱۳۶۶، صص ۸-۹٫
۳۱ـ شیمل، آنه ماری، محمد رسول خدا، ص۹۷٫
۳۲ـ عقاد، عباس محمود؛ اسلام در قرن بیستم، مترجم: حمیدرضا آژیر، مشهد،آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹، “برگرفته از فصلنامه دینی , علمی, فرهنگی, اجتماعی،ندای اسلام ، زیر نظردارعلوم زاهدان
(منبع)
- علا مرودشتیها
پی نوشت ها(بخش دوم)
پینوشتها:نقل از : andishe-din
[1]. محمد در اروپا، مینو صمیمی، مترجم: عباس مهرپویا، انتشارات مؤسسه اطلاعات.
[2]. پیامبر اعظم(ص) در ایینه گفتار اندیشمندان غیر مسلمان، محمد کاظم جعفر زاده فیروزآبادی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما.
[3]. ویژهنامه پیامبر اعظم (ص)، مؤسسه فرهنگی قدس، مهدی نصیری، ص 61.
[4]. ماهنامه سیاحت غرب، ش 38، پیامبر اعظم از نگاه متفکران غربی، حسین پاشا.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. کلمه طیبه.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد