مدرسه راهنمائی خانقاه از صفر تا تاسیس

کد خبر: 104610|17:43 - 1392/09/22
نسخه چاپی
مدرسه راهنمائی خانقاه از صفر تا تاسیس
مدرسه راهنمائی خانقاه از صفر تا تاسیس/مصطفي ويسمرادي
به گزارش خبرنگار هزار ماسولهبه خانقاه که زادگاهم می باشد تعلق خاطرویژه ای دارم آنگونه که به یادندارم کاری برای خانقاه ازدستم برآمده باشد وانجامش نداده باشم وبابت این امراز خدای منان تشکرمی نمایم.البته این بدان معنی نبوده که درمحل دیگری درجه خدمتگزاریم ازنظرخودم رضایت بخش نبوده است.

باری درتابستان سال 1354 درآموزش وپرورش روانسر به خدمت مشغول بودم هرچندوقت که فرصتی دست می دادبه خانقاه می آمدم دریکی از این آمدنهایم به خانقاه ،موضوعی به ذهنم رسید وآن این بودبا وجود دانش آموزان فعال دختروپسردردبستان(پایه پنجم)وعلاقه مردم به ادامه تحصیل فرزندانشان ،چرا درخانقاه مدرسه راهنمائی تاسیس نشده است؟

این فکرحدود یک ماه مرا به خود مشغول ساخت،نمی دانستم چه اقدامی نمایم وبا چه کسی مشورت نمایم؟مگرنه این است تاسیس مدرسه راهنمائی درخانقاه یعنی مکان مناسب ،وجودامکانات آموزشی،کادر مدرسه،ومجوزاداره و...وتازه من هم درروانسر مشغول خدمت بودم ونمی توانستم مرتب برای فکرم برنامه ریزی لازم را داشته باشم.به هرحال برای اینکه بالاخره ازجایی می بایستی شروع کردسری به اداره زدم وباجناب مرحوم محمدعزیز صالحی مسئول آموزش اداره آموزش وپرورش پاوه (که دربیشتر موارد کاری باایشان مشورت می نمودم )موضوع را مطرح ساختم.ایشان با خنده ملیحی فرمودند سرتان درد گرفته؟انشاالله خیراست.عرض کردم موضوع جدی است وازشما انتظار همه نوع مساعدت وهمکاری را دارم.این بزرگوار دستی روی چشم نهاد ومرا خوشحالی زایدالوصفی فرا گرفت واقدامات بعدی به روز بعد موکول شد.روز بعد مجددا خدمتشان رسیدم آنچه را که خودم می دانستم به رخم کشیدفرمود: دانش آموز،وجودامکانات آموزشی،کادر مدرسه و...را ازکجا تامین می کنی؟آیا مکان مناسب برای تحصیل هست؟خدمتشان عرض کردم آنچه ضرورت کاراست روی کاغذ برایم بنویسیددراین امر دو هدف داشتم یکی آنچه را که ایشان می نویسد با ید فراهم شودوملزم به اجرایش بودم دوم اینکه دست خط ایشان نوعی سندوموافقت درجهت تاسیس مدرسه به حساب می آوردم.خلاصه با نوشتن ایشان به خانقاه برگشتم.آنچه که نوشته بود وجود نداشت ولذا بیشتر نومید می شدم تا امیدوار،اما هرچه بود قدرتی مرا به جلو پیش می راند.با سابقه ای که از مدرسه وثبت داشتم براساس نیاز دفترثبت نام دانش آموزان لیستی تهیه نمودم تا حداقل از وجود دانش آموز برای حضوردرمدرسه فعلا مجهول باخبرشوم.با دردست داشتن لیست مذکوربرای کاری به دفتر کار آقایحاج مصطفی نادریکه درآن زمان هم خیاط بودوهم نامه رسان پست مستقردر خانقاه مراجعه نمودم وموضوع را نیز با وی مطرح ساختم ایشان قول مساعدت دادندمن با اطمینان ازانجام این کارروز بعدبه روانسربرگشتم وسه روز مرخصی گرفتم دربرگشت مستقیما به اداره رفتم وبه آقای صالحی اقدامات تا آن روزرا خبردادم ایشان فرمودند مدرسه مدیر می خواهد وما فعلا کسی را نداریم چون مدرسه جدیدالتاسیس است نیاز به مدیربومی(خانقاهی) داردبدون معطلی عرض کردم اگرشما موافقت بفرمائیدبنده آمادگی این کاررا دارم.باخنده ای آقای صالحی فرمودند شما ازنظرحقوقی مبلغ پانصدتومان به ضررتان می باشدگفتم مانعی نداردوخلاصه این بزرگوار با تلاش فراوانی توانستندمرا از روانسر به پاوه منتقل وابلاغ مدیرمدرسه راهنمائی جدیدالتاسیس خانقاه را برایم صادرنمایند.

ازاین تاریخ به بعد بامسئولیت ده چندان وارد معرکه شدم آمار دانش آموزان پایه اول ودوم راهنمائی به 44 نفررسیده بود.من ابلاغ مدرسه ای را داشتم که فقط 44 دانش آموز داشت فکرم بسیار مشغول بود دراین گیرودار درجنب خانه ام نشسته وبه فکرفرورفته بودم که فرشته نجاتی مرا بیدار کردوتا پایان کار دستم را گرفت وآن مرحوم کدخدا محمود حسینی بودایشان با پرسش از علت نگرانیم وبا خبرشدن ازماجرا فرمودند تا بتوانم یاریت می دهم وبه لطف خداوند کارشما خیراست وانشاالله عملی خواهدشد.عرض کردم مشکل عمده من محل مناسبی برای تحصیل دانش آموزان است فرمودند تا دو روز دیگرباخبرت خواهم کرد.روز بعد شخصی را نزدمن فرستادومن درمنزل خدمت آقای حسینی رسیدم ایشان فرمودند در کنارخانه من ،خانه برادرم فیض الله وجودداردکه برای اینکار مناسب است اگربپسندی آنرا از فیض الله خواهم گرفت .به اتفاق ایشان محل موردنظررا نگاه کردم واعلام رضایت نمودم(مکان مذکوردرآن زمان مناسب ترین بود)با پیشنهاد آن مرحوم عده ای دعوت شدندودرمنزل مرحوم حاج سید محمود مسعودی (که مرکز شورومشورت مردم بود)رفتیم.حاج ماموستا سید محمد مصطفائی وحاج سید محمود مسعودی ومحمود حسینی وفیض الله حسینی وبندهدرآن مجلس حضورداشتیم وپس از بحث وتبادل نظر با توصیه مرحوم محمودحسینی ساختمان موردنیاز به اجاره یکساله از آقای فیض الله حسینی به من سپرده شدباکرایه ماهانه پانصدتومان که ازدانش آموزان مبلغ کرایه اخذ وبه موجرپرداخت شود.روز بعدصورت مجلس واجاره نامه را به اداره بردم آقای صالحی با لبخندهمیشگی خودتبریک گفتند.قرارشدولیمه ای به شکرانه تولدمدرسه جدیدالتاسیس راهنمائی خانقاه برگزارشودکه من قول مساعددادم وبا نظرآقای صالحی تعدادی همکاران اداری راروزموعودبرای صرف نهار(که به عصرانه هم کشیده شد)به خانقاه بیاوردپس از آن روز سایر امورجاری مدرسه رانیزکه همگی ازصفرشروع میشد به لطف خداوند وهمکاری اهالی محترم به بودن رساندم وخدارا شاکرم که به آرزویم جامه عمل پوشیده شددرطول یکسالی که درآن ساختمان انجام وظیفه نمودم با داشتن 86 دانش آموز وحدود 5 نفر کادر مدرسه ارهرنوع کمک ویاری مرحوم محمود حسینی وخانواده محترم اش برخوردار بودم.

سیدناصرفخری-92/9/15

تصاویرمرتبط:

 

 

آقایان نقی حیاتی،بختیارشهسواری،فرج عبدی،رحیم فیضی،فرج حسینی،فتح اله کردستانی، هوشنگ ویسه در عکس قابل شناسایی هستند.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد