به گزارشهزار ماسوله، به نقل اززریوار خبر، محسن نیکخواه در کانال تلگرامی خود نوشت: بیتردید یکی از ضربههای کاری و کشنده بر پیکر اصلاح سیاسی و دمکراتیزاسیون، تقلیل آن به مدیریت است: امری که این روزها مثل خوره به جان اصلاحطلبی و اصلاحطلبان افتاده است. اینکه گمان شود پس از پیروزی اصلاحطلبان در هر انتخاباتی با جایگزینی برخی از مدیران نااصلاحطلب با مدیران اصلاحطلب در عین بیتوجهی به امر توسعهی سیاسی، اصلاح ساختارهای معیوب و ناکارآمد مدیریتی، اشکالات ریشهای در فرهنگ سیاسی جامعه و سیاستمداران و بازیگران سیاسی، و ... اصلاحطلبی کار خود را انجام داده و به وظایف و تعهدات خویش عمل نموده است، یعنی تقلیل و تخفیف(سبک کردن) اصلاحطلبی به جایگزینی برخی از مهرهها با برخی دیگر که در میدان عمل هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند، کما اینکه حداقل در سطح مدیران میانی و پایینی نداشتهاند.
وقتی از یک سو اصلاحطلبی به تغییر مدیران پس از انتخابات و بدون توجه به موارد فوق، تقلیل یابد و از دیگر سو ساختار سیاسی هم، متمرکز و فاقد حزب قوی و تأثیرگذار باشد به گونهای که فعالان و کنشگران سیاسی تنها از راه احزاب متبوعشان به قدرت و منصب دست یابند، رقابتی نامیمون برای احراز مناصب از طریق رایزنیها و لابیگریهای شخصی و تحت نام اصلاحطلبی و سایر کلمات زیبا صورت خواهد گرفت. و از آنجا که رقابت شخصی غیرحزبی برای احراز منصب به ابزارهای شدیدا اخلاقستیزی همچون مخفیکاری، دروغگویی، زیرآبزنی و تلاش برای حذف هممسیران رقیب، کوتاه آمدن از باورهای اصلاحطلبانه و نان به نرخ روز خوردن، همپیمانی دزدکی با مخالفان سرسخت اصلاحطلبی و خلاصه فروختن اصلاحطلبی به ثمن بخس(بهای ناچیز) نیاز دارد؛ رفته رفته این دوستان را نه تنها به سمت بهرهگیری از این رفتارهای مشمئز کننده سوق میدهد، بلکه فاجعه بارتر از آن، ایشان را به تئوریزه کردن این مسیر نامیمون وادار میکند و علی رٶوس الأشهاد و با صدای بلند میگویند در سیاست نباید اخلاقی بود و اخلاق در سیاست یعنی شکست. و با این کار نه تنها به سطح رقبای سیاسی بداخلاق خود تدنّی مییابند، بلکه موجب میشوند این گمان باطل در ذهن بسیاری از شهروندان شکل بگیرد که اصلاحطلبان چیزی نیستند جز یک مشت آدم منفعت طلب.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد