تارهای تنیده را جدی بگیرید عنکبوتها بیدارند !!! اکرم حسن زاده

کد خبر: 292759|11:54 - 1394/03/07
نسخه چاپی
تارهای تنیده را جدی بگیرید عنکبوتها بیدارند !!!  اکرم حسن زاده
خفاشان هرلحظه درکمین پروانه ها هستند تارهای تنیده را جدی بگیرید عنکبوتها بیدارند دمی فکرکنید و بی خیال نیاسایید که هرچه درد ما ست از آسایش وآساییدن ماست...

به گزارشهزار ماسوله، انگار برقلبم خنجری وبرلبم خنده نشسته است !!! امروزکه برکوچه های شهرم گذشتم به حال خود و دیارم گریستم .. گریه ای تلخ و دردناک ، دردناک تر از ضجه های یک محتضر جوانان(سرمایه های جامعه امان) را دیدم که زیر تند باد اعتیاد بسان درختی خشکیده شاخه رنجور دستان بی رمقشان را همانند تشنه ای دربرهوت بسویمان دراز نموده وچون غریقی چشمان بی فروغ وملتمسشان هنوز به انتظارمعجزه ای برای نجات...

افسوس که این آرزو افسانه ای است و هرروز این نقمت بر فضای شهرم فزون تر...

چرا باید کوهها ودشتهای به ناز آزادی پرورده ی این دیار اهورایی شاهد استیلای اهریمنی بس ترسناک و درنده باشد؟ چرا باید جوانان ما سرتسلیم وتعظیم را برای بتی پایین آورند که سوداگر شرفشان است ؟! و دراین سرزمین بکر، برصدارت یغماگران فرهنگ معاونت و بر وزارت سوداگران مرگ معاضدت بنمایند ؟! مگراینان سرمایه های این سرزمین نیستند مگراین جوانان گلبولهای سفید تن وطنمان نیستند پس کجایند که ویروس وابستگی ازهرطرف سلامتی مان را به کام مرگ فرستاده است جوانان ما بازیچه ای شدند در دستان هوس آلود زمان.

ای دیار عزیزم قفلی به درازای اعصار و به سختی دل متخاصمان فرهنگ بردل و زبان و دستم زده شده دیگر امان فکر وزبان ذکر وتوان نشر هم از من گرفته شده است یارای پنداری ، گفتاری و نوشتاری نیست... چراکه اهریمن پیر ، اهورای جوان هورامان را به بند کشیده ، سرمایه هایش را به تاراج برده وبه جای غیرت در رگهای جامعه خون بردگی را تزریق نموده است اهریمنی دژخیم تر از چنگیزوآتیلا و نرون و... که شادی خود را در غم ما می بیند و پیروزیش ترجمان شکست ما ننگین مرگ، از هرطرف به ریش ما می خندد وما سرخوش جام پراز خالی آرزوهایمان هستیم..!! دستان مخوف خریف گلوی بی رمق گلهای نحیف آمالمان را می فشارد و ما بی خیال نظاره گر و مرثیه سرای این تراژدی بس غمگین و بی تکرار و پر درد هستیم..

دیارمان بسان خانه ی بی در، باغ بی بهار و زیارتگاه بی زوار شده است...!!زبانه های آتش خشم خشخاشیان دارد سرزمینمان را طعمه دهان دریده و سیری ناپذیرخود می کند وما هیزم بیار معرکه ایم..!!دریغ از بیداری...دریغ از هوشیاری..!!آهای ای کسانیکه لاف اسلام وجامعه گرایی و حب وطن وآزادی را می زنید یک دم بنگرید وبیدار شوید...حداقل گلیم خودرا ازآب بیرون بکشید، آب دارد ازسرتان هم می گذرد... آب نه منجلاب تا نزدیک گلوی ما آمده است اما هنوزهم درخواب که چه عرض کنم درهپروت اعتمادبه نفس کاذب خودهستیم ای کسانی که شعار روانشناسی و آسیب شناسی اجتماعی ودرمان درد اجتماع را می زنید دمی به خود بیایید آیا تاکنون کوتاه نیامده اید وخود را به خواب نزده اید؟ بیا واز خودت،ازبچه هایت واز خانواده ات شروع کن، تا بجنبی دیراست وبچه های توهم در این آتش خواهند سوخت آیا همین جوانان بیکارونوجوانان بی برنامه وکودکان ول ، طعمه های آینده این حریق نیستند؟ آیاهمین ها بچه ها، بچه های ی من وتو وما نیستند؟ بچه هایمان را دریابیم... که خفاشان هرلحظه درکمین پروانه ها هستند تارهای تنیده را جدی بگیرید عنکبوتها بیدارند دمی فکرکنید و بی خیال نیاسایید که هرچه درد ما ست از آسایش وآساییدن ماست!! آسودن، تنیدگی بردگی برتن جامعه است بر این دردنامه من هم چیزی ندارم بجزاینکه: نشری نمایم تا حشری شود برعلیه اهریمن اعتیاد ...

اکرم حسن زاده (سریاس)- پاوه 7 خرداد94

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد